تکه دوزی مادر بزرگم به اسم ایران

 

 

یک روزی داشتم به نقشه ی وطنم ایران نگاه میکردم که یهو تکه دوزی های مادر بزرگم یادم افتاد همان تکه هایی که از پارچه های قدیمی خوش رنگ به یک جا جمع شده و با استاد کاری تمام مادر بزرگم آن تکه های بزرگ و کوچک  در کنار هم قرار گرفته اند وبه صورت یک لحاف بزرگ در آمده اند دقیقا نقشه ی ایران هم مثل تکه دوزی مادر بزرگمه تو این نقشه اقوام وملتهای گوناگون بزرگی که همشون تاریخ بزرگوار و ارزشمند داشتن کنار هم قرار گرفته اند ویک منطقه ای با کاستی ها و فراوانیهایی به اسم ایران تشکیل دادن.

اما ایران درسته که شبیه تکه دوزی های مادر بزرگمه ولی آنقدر با این تکه دوزی فرق داره که نگوووو......

ایران کشورى "کثیرالمله" و مردم آن از ملیتهاى مختلف تشکیل شده است. ". ایرانى نام ملت و یا قوم و نژاد و تبار و فرهنگ و زبان مشخصى نیست. ملت ایران تعبیرى نارسا و نادرست براى نامیدن "مردم ایران" است. کردها و ترکها و فارسهاو بلوچی ها و... هر کدام ملتى جدا هستند البته جزء مردم ایران که در کنار هم قرار گرفتن اینها اسم ایران درست شده. ملل عمده ای که در ایران زندگی میکنن همه عناصر اصلى سازنده مردم و جامعه و هویت ایرانى اند. . ایران تنها کشور منطقه است که به روند پذیرش تنوع ملى کشور و مردم خود نپیوسته است .

در حالیکه ۴۶ روستاى ارمنىنشین قره باغ خواهان استقلال است٫ ۳۰-2۵ میلیون آذربایجانی وقشقایی (ترکی) را از خواندن و نوشتن به زبان مادرى و ملىاش محروم کردن٬ صندوق جریمه ترکى گذاشتن و ادای اسامی و تعاریف کودکانه به این ملت و خود را والا و اصیل شمردن چنانچه در دین اسلام همه ی انسانها با هم برابر و یکی هستند پس ارزش اسلامی کجا رفت؟

بنابر اندک منابع موثق موجود در باره ترکیب ملى مردم ایران٬ خلق ترک در این کشور اکثریت نسبى جمعیت را تشکیل مىدهد. زبان ترکى آذرى (مجموع کلیه لهجه هاى آن) با ٢٩٬٣ میلیون متکلم٫ حداقل ٤٢٬٣% جمعیت ایران٬ از جهت شمار متکلمین زبان اول مردم ایران است. بقیه ملتها از جمله فارسها در اقلیت اند. زبان ترکى زبان اول مردم در شمال غرب کشور و شمال شرق کشور (شمال خراسان) و دومین زبان در فارسستان (پرشیا)(قشقایی) و دیگر بخشهاى کشور مىباشد. ترکى زبان اکثریت مطلق مردم در استانهاى آذربایجان غربى٫ آذربایجان شرقى٫ زنجان٫ همدان٫ اردبیل٫ قزوین٬ مرکزى٫ و تهران میباشد.

زبان محلى  فارسی در دشتهاى مرکزى و شرقى ایران (با کمترین تراکم جمعیتى در کشور) رایج و البته زبان بومى بخشى از مردم کشور همسایه افغانستان مىباشد.

به گفته ی فریتز بولکشتاین عضو کمیسیون اروپا در سخنرانىاى در دانشگاه لیدن از دموگرافى (جمعیت شناختى) به عنوان مادر سیاست یاد کرد و این تثبیتى فوق العاده درست است.

کافى است نگاهى به منطقه خود بیافکنیم. چهار بار قتل عام و نسل کشى ترکان آذرى در قرن بیستم توسط ارمنىیان و روسها (در غرب آذربایجان ٬ در شرق ترکیه و...)٬ اشغال اراضى فلسطین توسط اسرائیل٬ سیاستهاى دولت پهلوى در اسکان فارسها و لرها در عربستان ایران٬ سیستانیها در ترکمنستان جنوبى و کردها در آذربایجان غربی  همه و همه به نیت تغییر ترکیب ملى و بدست آوردن برتریت جمعیتى قومى براى وصول به مقاصد سیاسى مشخصى یوده است  جمعیت شناسى ملل و گروههاى ملى ساکن در ایران٬ تاریخچه٬ لزوم٬ فوائد و یا امکان آن خود بحثى علیحده است.

اگر این بحث هارو کنار بگذاریم و خود را فقط در قرن 21 حس کنیم نه بیشتر پس حتی یک ذره معنی ظاهری  کلمه ی اتحاد ملی و انسجام اسلامی کجا رفت چه برسد به معانی درونی آن.

اهرام مصر چگونه ساخته شده اند؟؟؟؟

باستان شناسان قدمت انرا در حدود 5000 سال تخمین میزنند اما در یافته هایی در خرد باستانی و باتوجه برخی شواهد قدمت انرا به بیش از 27000 سال میرسد. یکی از دلایل این تخمین وجود نام فرعون و همزمان دانستن تمامی فراعنه با دوره پیامبر حضرت موسی است. 

 

فراعنه ی واقعی که در عهد آتلانتیس و کمی بعد از آن میزیسته اند کاملا با فراعنه زمان حضرت موسی متفاوت بوده و آنان از 124 هزار پیامبر خدا محسوب میشدند. از این دسته می توان به هرمس مثلث العظمه که متون بسیاری را بر روی الواحسنگی به خط باستانی هیروگلیف بیادگار گزارده نام برد. شآیان ذکر است که برخی از اینالواح ترجمه شده و در کتابی به زبان فارسی به نام هرمتیکا به چاپ رسیده که حاویمطالب بسیار ارزشمندی از این الواح است. در این کتاب حدسیات و گمانهایی مبنی بریکتا دانستن هرمس با برخی پیامبران قدیمی منجمله ادریس پیامبر آمدهاست.

انسانهای آن عهد از درصد بیشتری از توانایی مغز خود (نه فقط مغزفیزیکی) استفاده می کردند و دارای قدرتهایی بودند که در حال حاضر از آنها به عنوانقدرتهای ماورایی یاد می شود در صورتی که برای افراد آن زمان امری بدیهی و عادی بودهاست از قبیل روشن بینی، طی الارض و ... .لازم به ذکر است که ابر انسانهایی که دردورانهای قبل از آتلانتیس یعنی "لموریا" و "مو" زندگی می کردند نیز به مراتب ازآتلانتین ها قویتر بوده اند. همانطور که می دانید انسانهای کنونی از 3 الی 7 درصدتوانایی مغز خود استفاده می کنند که این عدد در زمان آتلانتین ها بسیار بیشتر بودهاست. اساتید بزرگ در خردهای باستانی دلیل از بین رفتن و ناپدید شدن آتلانتیس راغرور بیش از حد مردم آن زمان دانسته و این غرور موجب برانگیختن قهر خداوندی و ازبین رفتن آنها شده است.


مصر سرزمین مقدسی بوده و پیامبران زیادی یا در آنجابوده اند یا بدانجا سفر کرده اند. حالا باید معنای واقعی هرم را بررسینماییم:

هرم در انگلیسی Pyramid نامیده می شود که لغتی با ریشه یونانیاست:

Pyramid = Pyr-a-mid = Fire-in the-Middle

که به معنی "آتشی درمیانه" است. این شبه جمله نمادی است از نیروی عظیم الهی موجود در قلب که به آن "نقطه ای در قلب" یا "بذر جاودان" نیز می گویند.
کلمه هرم در خطوطهیروگلیف:
همانطور که مشاهده می شود این نمادها نیز کاملا قابل تشریحهستند.
نماد اول از سمت چپ نماد انسانی است که با بزرگتر نشان دادن سر آن میخواستند تجمع انرژی بیشتر را در ناحیه چاکرای تاج نمایش دهند.
نماد وسط که یکپرنده (عقاب) است همواره سمبل انرژی الهی است - از نمونه های دیگر می توان به کبوترسفید یا سیمرغ در افسانه های پارسی اشاره کرد.
و نماد آخر هم که بس بدیهی است وسازه هرم را نمایش می دهد.
در اصل در این 3 نماد راز هرم را فاش نموده اند.
ابعاد هرم :
ارتفاع :280 رویال کوبیت (Royal Cubits واحد سنجش طولدر آن زمان که معادل 0.524 متر است) 138.8 (146.6 متر قبل از خرابی)
هر ضلع : 440 رویال کوبیت یا 230 متر
کل وزن تخمینی: 5.9 میلیون تن
برش گرافیکیاهرام
با این دیدگاه می توان به مواردی ارزشمند در بحث هرم دستیافت.
هرم دارای ابعاد مشخصی در تمامی جهات است از قاعده تا طول اضلاع وارتفاع که این ابعاد از قانون خاصی بر اساس نسبت الهی 1.618 تبعیت می کنند که به آنعدد فی می گویند. اگر هرمی مطابق شکل زیر و رعایت نسبت الهی ساخته شود خاصیت بسیارجالبی پیدا می کند و آنهم تجمع حجم بسیار بالای انرژی در نقطه مشخص شده در تصویراست. از این طریق انجام مدیتیشن ها و تمرکزها و همچنین دریافت انرژی مضاعف برایانجام کارهای خاص (به اصطلاح غلط "ماورایی") بسیار آسانتر و نتیجه بخش تراست.
 

اطلاعات جامع نسبت طلاییفی
همانطور که در شکل زیر می بینید در دیوارهای هرم سوراخهایی وجود داشته (خطوط g) که در زمانهای خاص با ستارگان خاصی در صور فلکی مشخص در ارتباط بوده وفراعنه و اساتید مدیتیشن های مربوطه را انجام می دادند. درضمن دقیقا مانند خود هرمبه طور برعکس در زیر آن ساخته شده که برخی از بخش های آن در تصویر دیده میشود.(ناحیه C)

 

گفته می‌شود که اگردو خط عمود بر هم از دو منتها الیه شرقی – غربی و شمالی- جنوبی زمین رسم کنیم، محلتلاقی آن دو در محل ساخت اهرام مصر خواهد بود و دیگر اینکه ابعاد و اندازه‌هایاهرام مصر به لحاظ هندسی با بعضی فواصل و نسبت‌های نجومی متناسب است.
درتصاویر زیر به وضوح خرد باستانی مصر مشاهده می شود.(به تصاویر و رابطه آن باستارگان، صور فلکی و راه شیری خوب دقت کنید). به راستی که ده ها کتاب در این بارهباید نگاشت. ارتباط کلیه هرمهای موجود در مصر را با صور فلکی و ستارگان راه شیری دراین نقشه به زیبایی پیداست. آنها چه می دانستند و ما هنوز نمی دانیم. به چه زیباییصورت فلکی Orion بر روی اهرام نقش شده است. همانطور که می بینید مراکز A,B,C,D هرمهایی بودند تخریب شده اند ولی بقآیای آنها باقی مانده است.

هفت شهرعشق را عطار گشت ---- ما هنوز اندر خم یک کوچهایم

 

 

به هر حالاهرام مصر بغیر از اینکه مقبره بوده جایگاهی برای انجام مراسم آیینی و مدیتیشنهایسنگین و بسیار قدرتمند آن زمان بوده است. برخی ستارگان مرتبط با این معبرها عبارتنداز: Sirius – Alnitak – Kochab – Thuban  

 

در مورد برخی خواص هرم‌: غذاهایی که در زیر اهرام نگه داشته شود ‌٢ تا ‌٣ برابر بیشتر غذاهایی که دردماهای معمول نگه داشته می‌شوند؛ بدون فساد باقی خواهند ماند. مزه‌ی غذاها درزیر اهرام کمتر دچار تغییر می‌شود.اهرام منجر به آب گیری و مومیایی شدن هرچیزیمی ‌شوند ولی مانع از فساد آنها شده و از رشد قارچ‌ها هم ممانعت می کنند. به علاوهآنها منجر به کاهش سرعت رشد و یا توقف کامل رشد میکرو اوگانیسم های مختلف میشوند.افرادی که در خانه های هرمی زندگی می‌کنند؛ یا کسانی که در ساختمان‌هایهرمی کار می‌کنند، یا آنهایی که در زیر ساختارهای هرمی می‌خوابند همگی نوعی واکنشفوری مثبت در برخوردها از خود نشان می دهند.موجودات به صورت مغناطیسی بهنسخه‌های مشابه هرمی جذب می‌شوند. مشاهدات مختلف از نقاط مختلف نشان می‌دهند کهحیوانات اهلی از هر نوع تمایلی به باقی ماندن و نزدیک شدن به ساختارهای هرمی دارندو در زیر آنها سرعت رشد بیشتری دارند...
 
در تصویر زیر رابطه برخی چاکراها با برخی سیارات و ستارهها آمده است:


در زیر مقایسه ایاز ابعاد Sirius و برخی ستارگان دیگر مثل خورشید منظومه شمسی آمدهاست

 

خفو همانفرمانروایی است که یونانی ها او را خئوپس می نامیدند و بزرگترین هرم از آن اوست وپس از مدتی پسر و نوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودرمجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها متعلق به درباریانوملکه ها بوده است.
اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنهاهرم های کوچکی نیز وجود دارند. وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی ازهمه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفعتری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد. ولی در اصل هرم خفو که که در تصویر زیر سمت راست هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است

 

هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که 100/000 کارگر به مدت بیست وسه سال کار کردند. در این اهرام بیش از دو و نیم میلیونقطعه سنگ به کار رفته و وزن آن ها از ٥/ ٢ تن تا چهل تن است.یکی از طرقی کهاحتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلندکردن است. یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای اینمعما راه حلی پیشنهاد کرده است. او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور همجمع می شدند و با نیروی خود و به وسیله ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندند امادر این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که اینسنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند.درتصاویر زیر 2 روش برای بالا بردن سنگها ترسیم شده ولی من که متوجه نشدم سنگ 40 تنیرا چند نفر می توانند حمل کنند (هل بدهند یا بکشند!؟) که در این باریکه راه همگیبتوانند راه بروند (به قول خودمون "جا بشن")؟ اصلا معقولنیست!

عده ای از باستانشناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند و به وسیلهی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند!!! (قافیه به تنگ آید --- شاعر به جفنگآید)اما نظریه بسیار معتبرتر در میان اساتید متبحر در زمینه قدرتهای مغزیاین است که این هرمها و جابه جایی سنگها با قدرت مغز و تمرکز تنی چند از اساتید آنزمان انجام می شده که البته این حرف در زمان بیشتر به لطیفه و توهم شباهت دارد تاواقعیت ولی ...اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی درمحل مناسبی قرار دارد.نمای گرافیکی اهرام از بالا
هرم به گونه ایساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است.
خط مداری که از روی جیزه می گذرددقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کند و هرم در چنین نقطه ایاز نصف النهار ساخته شده است
.
نوک هرم بزرگ دقیقا شمال و اطرافش نیز خط استوارا نشان می دهد
.سنگ هایی که در این هرم به کار رفته است از خود کشور مصرگرفته نشده اند و طبق نظر بعضی از کارشناسان و باستان شناسان سنگ ها به مدت ده سالتوسط کارگران حمل می شده است و بعد از ده سال تازه به محل بنای اهرام مصر آوردهشدند هنوز هیچ کس نمی داند که این سنگ ها متعلق به چه کشوری است و یا مهندس یامعمار اهرام مصر چه کسی بوده است و از چه شیوه ای استفاده شده است.نکته ایکه باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که صد هزار کارگر برای ساخت اهرام مصر براساس یاداشت های هردوت درعرض بیست سال متمادی مشغول بودند. جالب اینکه اگر هر کارگرروزانه به اندازه ی یکصد گرم پیاز مصرف می کرده با این حساب هر روز برای تامین غذاییکصدهزار کارگر معادل ده هزار کیلو پیاز نیاز بوده است. این رقم در ده روز به یکصدهزار کیلو می رسد و مسلما در ماه نیز به سیصد تن می رسد. با این محاسبه مشخص است کهدرعرض شش ماه کار متوالی حدود هزار و هشتصد تن پیاز مصرف شده است و این اصلا معقولنیست چرا که حمل و نقل – محل کاشت و زمان برداشت – تعداد کارگران – آمار بیماری ومرگ و میر و ... این محاسبات را صد چندان نموده و از قاعده عقل خارج میسازد.البته ما باید نیاز خود مردم مصر را نیز به این میزان بیفزاییم و اگرمیزان گازهای حاصل از مصرف پیاز را که مردمان آن زمان دفع می کردند حساب کنیم سبباز بین رفتن لایه ی ازن اطراف کره ی زمین خواهیم شد!!!این بدین معناست کهذهن انسان امروزی قادر به حل این معما نیست و جواب را در مسیر دیگری بایدیافت

 

و در نهایتتصویری بسیار زیبا از اهرام ثلاثه مصر:

آتاتورک تولد دوباره یک ملت

 

نظرات " دیتریش شلِه گِل Dietrich Schlegel در خصوص رهبر کبیر آتاتورک 

 

امروز به بیان نظرات " دیتریش شلِه گِل Dietrich Schlegel" یکی از فعالان رسانه های عمومی، از مدیران پخش اسبق برنامه های اروپای جنوب شرقی رادیو صدای آلمان، و در عین حال رئیس انجمن ترکیه- آلمان در بن، خواهیم پرداخت.

"دیتریش شله گل" که توجه خاصی به آتاتورک و انقلابات ایشان دارد، طی مصاحبه ای به توضیح درباره علاقه و نقطه نظرات خود در مورد رهبر کبیر آتاتورک پرداخته و دربیان شخصیت و پیشگامی وی چنین میگوید:

" شخصیت آتاتورک همواره مرا تحت تاثیر قرار داده است. او انسانی وابسته به منطق و در عین حال پر شور بود. خصوصیات نادر و کم نظیری چون واقع بینی، اصالت عمل ، بصیرت و آینده نگری همه در وجود آتاتورک جمع بود. آتاتورک با بسیاری از رژیمهای دیکتاتوری و دیکتاتورهای اروپا همچون موسولینی، هیتلر، “سالازار Salazar" و فرانکو هم عصر بود. برخی از نویسندگان آلمانی آتاتورک را هم ردیف با این دیکتاتورها معرفی نمودند در حالیکه حتی تداعی نام آتاتورک در کنار نام این دیکتاتورها نیز درست نیست زیرا آتاتورک هرگز قدرت را در جهت منافع خود بکار نبرد و هیچگاه دچار بیماری خود بزرگ بینی یا " مگالومانی" ِ دیکتاتورها نیز نگردید.

هیتلر یک مگالومان بود و موسولینی نیز مشکللات روحی و روانی داشت. البته شاید " فرانکو" و " سالازار" در مقایسه با هیتلر و موسولینی واقع بین تر بودند ولی آنها نیز خودخواه بودند. بر خلاف ُآنچه ممکن است بنظر برسد، این رهبران دیکتاتور از لحاظ اهمیت به حقوق ملت بهیچوجه ملی گرا نبودند. هیتلر پس از جنگ جهانی دوم گفته بود، " اگر قرار باشد من سقوط کنم، ملت آلمان نیز با من سقوط کند.". آتاتورک هیچگاه چنین جملاتی به زبان نیاورد، بر عکس گفت: " من به ملت خود وابسته ام و میدانم آنان چه می اندیشند."

آنچه آتاتورک انجام داد تنها نتیجه تلاشهای مافوق انسانی او بود. اگر دوران بیماری اواخر عمرش را در نظر بگیریم، آتاتورک از سال ۱۹۲۳ در مدت زمان کوتاهی کمتر از ۱۰ سال، کارهای بزرگی به انجام رساند.

شخصیت این ابر مرد امروز نیز شایسته تقدیر و احترام است. اگر بگوییم که آتاتورک دموکرات نبوده و یا نتوانسته دموکراسی را بر اساس اصول غرب محقق سازد، شرایط و موقعیت آن زمان را در نظر نگرفته ایم. 

 

آتاتورک پایه های زیربنایی دموکراسی را از آن زمان بنیان نهاد.

"دیتریش شله گل" در بیانِ " ایجاد هویت ملی" در ملت ترک بعنوان یکی از اصول بنیادین آتاتورک به نقل خاطره ای پرداخته و چنین میگوید:

" یکی از اصولی که آتاتورک بدان معتقد بود، ایجاد هویت ملی در ملت ترک بود. هدف آتاتورک این بود که به مردمش نشان دهد که ملت ترک، عثمانی و یا توده ای متشکل از گروههای قومی مختلف نبوده بلکه دارای هویت ترک میباشد.

.....در صده گذشته قبل از آنکه "ترکهای جوان" موسوم به "Türk Jön" ها بطور آگاهانه خود را ترک بنامند، بر اساس آنچه خوانده بودم، کلمه ترک در معنای متفاوتی بکار میرفت. تا آنزمان حس ترک بودن به معنای واقعی کلمه وجود نداشت. آتاتورک پس از جنگ جهانی اول تمامی کسانیکه در خاک ترکیه بودند را ترک نامید. بعقیده من هدف اتاتورک از این امر، بنیادینه ساختن مفهوم " هم وطن" در میان مردم بود چرا که بافت مختلف قومی ترکیه برای وی امری مشهود بود. فکر میکنم آتاتورک میخواست تا مفاهیم " هم وطن " و " هم وطن ملی و یا هم ملیت" را یکی کند. این امر تاثیرات بزرگی در ترکها برجای گذاشت. در اروپا کمتر ملتی را میشناسم که باندازه ترکها دارای چنین غرور ملی باشند.

در اواخر دهه ۱۹۷۰ پس از انتخاباتی که " Ecevit”" و دیگر سیاستمداران در آن شرکت جستند، از ترکیه به کشورم مراجعت کرده بودم. فیلمهای زیادی از جریان انتخابات برداشته بودم. در یکی از این فیلمها مارش ملی نواخته شده بود. این فیلم را در مهمانی که در خانه ام داشتم به دوستان ترک و همکارانم نشان دادم. در قسمت مربوط به انتخابات " وان" و " دیار بکر"، در صحنه ای که سرود ملی خوانده میشد، میهمانان ترک من به احترام سرود ملی به پا خاستند. متعجب شدم زیرا سر غذا بودیم. اینکه آتاتورک توانسته بود چنین شعور ملی را در مردم خود ایجاد کند یک موفقیت بزرگ بود. من قبل از جنگ جهانی دوم بدنیا آمدم و پس از جنگ همه مان اروپایی بودیم. از آنجا که ملیت گرایی هیتلر در طریقی غیر انسانی بکار رفته بود، مفهوم ملت اهمیت چندانی برای ما نداشت. در چنین شرایطی احیای این کلمه و این مفهوم از سوی آتاتورک موفقیت بسیار بزرگی بود زیرا پیش از آن چنین مفهومی وجود نداشت.

"دیتریش شله گل" ارزیابی خود از اصل" صلح در میهن، صلح در جهان " ِ آتاتورک را نیز چنین بیان میکند:

" در این زمینه آتاتورک گفته بود"میخواهیم با تمام همسایگان خود روابط دوستانه و صلح آمیز داشته و مسایل را نیز از طرق مسالمت آمیز حل نماییم. " آتاتورک طرفدار انعقاد " پیمان بالکان " بود، با یونان از در توافق درآمد. و ترکیه در " جمعیت ملل " تلاشهای فعالانه ای از خود نشان داد.

آتاتورک یک شخصیت بین المللی بود. در حقیقت او چهره ای ملی گرا و در عین حال بین المللی داشت. دوست هامبورگی ام پروفسور " Gohthusen" که مطالعات زیادی در زمینه ترکیه دارد گفته بود" آتا تورک پیشگام و پیشرو سیاست ماورای "بلوکها" بود.".....آری ملی گرایی آتاتورک بر اساس منطق بود نه احساسات.. و این موضوع بسیار مهمی است.

... تساوی حقوقی که آتاتورک برای زنان به ارمغان آورد یکی از بارزترین وجهه های شناخته شده این شخصیت بزرگ در خارج از ترکیه بود. زمانی که آتاتورک به زنان ترک حق رای داد، در بسیاری از کشورهای جهان هنوز چنین حقی برای زنان مطرح نبود. از این گذشته آتاتورک برای زنان کشورش چنان فرصتهای شغلی ایجاد نمود که در آن دوره در بسیاری از کشورهای اروپایی که ادعای تمدن و مدرن بودن داشتند، وجود نداشت.  

 

منبع: TRT

علائم شیطان پرستی به چه معنا هستند؟

 

 

گذشته از اعتقادات شیطان پرستی  این گروه دارای سمبلها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم....

در طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات وبه منظور جلوگیری از گرایش مردم به سوی ادیان الهی 2500 فرقه جدید ساخته شده است که با یک حساب سر انگشتی یعنی تقریبا هفته ای 2 فرقه!

یکی از این فرقه ها که خود دارای اشکال مختلفی از شیطان پرستی میباشدکه نزدیکی بسیار زیادی باجادو گری دارد که جوانان بسیاری را به دنبال خود کشانده است و بیشتر همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی کرده است. گذشته از اعتقادات شیطان پرستی این گروه دارای سمبلها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشنه ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم: 

 

پنج ضلعی وارونه: نشانه ستاره صبح. نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه (کابالا)و جادو گری برای احظار ارواح شیطانی استفاده میشود.این علامت را شیطان پرستان با دو ظلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها و یا دور آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر در هر حال این علامت شیطان است.

صلیب شکسته یا چرخ خورشید : این یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده میشده. در آیین پرستش خورشید این علامت به نظر میرسد مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

دیو بافومت: علامت شیطان پرستی . خدای شیطانی و سمبل شیطان. این علامت به شکل جواهرات دیده میشود.

هرج و مرج : این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر "هرچه تخریب کننده است تو انجام بده" یعنی همان قانون شیطان پرستی. این علامت توسط پانکی ها متالها و راکها به کار میرود. این نمادهای معروف  گروه های شیطان پرستی است. نمادهایی که ممکن است روی بعضی لباسها ببینید و بدون اطلاع از فلسفه آنهارا بپوشید.

  

 

 

و اما معانی این علامت ها:

ستاره  5 پروانه: در جادوگری استفاده میشود و برای آنها نشانگر عناصر آب خاک آتش و روح اطراف آنهاست.

با فومت : این خدای شیطانی و علامت شیطانی اش که به عنوان شناسه روی ماشین هواداران زده میشود. در جواهر فروشی ها هم زیاد است رسم شده سنگ تراشان بر دل سنک آنرا بتراشند تا خانه ی مریدان بی علامت نماند.

ستاره 6 پر : این ستاره داوود نیست بلکه یکی از رایج ترین علایمی است که در نیروهای شیطانی و جادو از آن استفاده میشود.

آدجت : این خم علامت لوسیفر (پادشاه جهنم) اشک زیر چشم هم نماد محیط محزون و افسرده ی اطرافش است.

ستاره 5 پر وارونه : در مراسم مخفیانه جادوگران برای احظار ارواح شیطانی استفاده میشود . شکل ظاهری این ستاره برای شیطان پرستان به صورتی است که 2راس ستاره به طرف بالاست در این نشانه شیطان مهم نیست دایره دورش باشد یا نه.

 

 

  

 

آنتوان لاوی بنیان گذار کلیسای شیطان

 

لاوی 11 قانون شیطانی را وضع کرد و با اینکه نظام نامه ای اخلاقی نیست ولی راهنمایی های کلی برای زندگی شیطان پرستی ارایه کرده است. 

  

 

 

چند نمونه از قوانین شیطان پرستی: 

 

1. اگر مهمانت مزاحم توست با او بدون شفقت وبا بیرحمی رفتار کن.

2. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کرده ای به قدرت آن اعتراف کن. اگر پس از به دست آوردن خواسنه هایت قدرت جادو را نفی کنی تمام آنچه به دست آورده ای را از دست جواهی داد.

3.وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری کسی را آزار نده اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد از او بخواه که ادامه ندهد اگر ادامه داد نابودش کن.

و...........

کتاب انجیل شیطانی توسط آنتوان لاوی در سال 1969 نوشته شد. این کتاب شامل 4فصل است به نامهای 4 شیطان نامیده شد.